نویسنده لیلا | تاریخ : جمعه 6 آذر 1394
1. تردیدی نیست که گماردن زن به عنوان منشی، سکریتر، وردست و پادو برای آقایان از ارمغان تلخ جهان غرب و توهین به مقام و شخصیت زن است و زیر پا نهادن کرامت انسانی او به شمار میآید و باید تا حد امکان از آن دوری گزید، لیکن جان کلام این جاست که مخالفت با این کار، روی چه دید و انگیزهای و از چه راهی صورت میپذیرد؟. فراموش نکنیم که اگر انتخاب منشی زن، تحقیر شخصیت زن و از بین بردن کرامت انسانی اوست، مخالفت با آن با این دید که «قرار گرفتن زن در کنار مرد، مفاسدی به دنبال دارد» و «اصولا نباید گذاشت زن و مرد نامحرم در کنار هم کار و فعالیت کنند» تحقیر زن و مرد و توهین به شخصیت هر دوی آنان است، زیرا این دید و دلیل میرساند که زنان و مردان جامعه ما در پایهای از انحطاط، بیفرهنگی، بیارادگی، کوته فکری و خلاصه ضعف ایمان قرار دارند که نمیتوانند با سلامت روح و نفس در کنار یکدیگر قرار بگیرند و برای حفظ آنان از لغزش جز آنکه آنان را از یکدیگر دور سازیم و میان آنان پردهای آهنین بکشیم راهی نداریم...
ما به جای آنکه در اندیشه قانونگذاری برای جداسازی پرسنل زن و مرد از یکدیگر باشیم و بخواهیم با چماق قانون و با فشار، مشکله زن و مرد را حل کنیم (که هرگز نخواهد شد) بکوشیم که فرهنگ جامعه را رشد دهیم، آگاهی و بینش اسلامی زن و مرد را بالا ببریم تا تحول فکری و اخلاقی در جامعه پدید آید و اندیشهها از مسائل نفسانی، شهوانی و حیوانی انصراف پیدا کند، مغزها به کار بیافتد و قوای روحانی و ملکوتی رشد و نمو نماید، در این صورت پیش از هر کسی خود زن به وظیفه، مقام و مسئولیت اسلامی و انسانی خود پی میبرد و از آلت دست شدن، «شیء» شدن و به صورت کالا عرضه شدن با سرسختی و استواری مبارزه میکند و از اعمال و رفتارهایی که دون شأن و شخصیت اوست، دوری میگزیند و نیز مرد به رسالت اسلامی و انسانی خود بهتر آشنا میشود و درمییابد که حقوق و موقعیت زن در چه پایهای است و برخورد اسلامی و انسانی مرد با زن باید چگونه باشد و از آلت دست قرار دادن و سوءاستفاده کردن از موقعیت زن، پرهیز میکند و در چنین شرایطی میتوان دل خوش بود که با فرهنگ منحط استعماری مبارزه شده و فرهنگ اسلامی جایگزین آن گردیده است.
اما اگر بنا باشد که با مشکله زن و مرد در جامعه فقط با گذاردن قانون و با تهدید و ارعاب و با شعار: «مرگ بر بیحجاب» و با زدن و بستن برخورد شود و مرد و زن جامعه از نظر فکری، روحی و اخلاقی با تمام وجود با فرهنگ استعماری غرب خو داشته باشند، نه تنها مبارزهای با فرهنگ استعماری صورت نگرفته است بلکه برعکس با ایجاد عقده در جامعه، فرهنگ غربی را ریشهدارتر و پایهدارتر میسازد.
باید سوگمندانه به این حقیقت تلخ اعتراف کرد که برخورد ناموزون و زشتی که در کوچه و خیابان با زنان در مورد حجاب صورت گرفت، جریان بیحجابی و بدحجابی را ریشهای ساخت و حل آن برای دراز مدت دشوارتر کرد. اگر بیحجابی و بدحجابی و انتخاب منشی زن، از آثار فرهنگ استعماری و ارمغان جهان غرب است، باید دانست که برخورد خشونتآمیز و زورمندانه با آن نیز از آثار فرهنگ طاغوت و شاهنشاهی و یادگار دوران رضاخانی است که متأسفانه در برخی از مردم این کشور هنوز وجود دارد که هر مسأله و مشکله را با چماق و سرنیزه میخواهند حل کنند.
از تنظیمکنندگان و نویسندگان عزیز مقاله «منشی زن، سوغات غرب» میپرسم: شما که به حق آرزوی زدودن فرهنگ استعماری و جایگزینی فرهنگ اسلامی را دارید، آیا در شرایطی که مرد آمادگی فکری و ذهنی برای انتخاب منشی زن داشته باشد و نیز زن از منشیگری نه تنها باکی نداشته باشد و کسر شأن خود نداند بلکه به آن افتخار بورزد و فقط قانون مانع و و جلوگیر این کار باشد، میتوان این را مبارزه با فرهنگ استعماری پنداشت؟ یا برعکس استبداد دینی است که ضرر و زیانش به مراتب از مفاسدی که انتخاب منشی زن ممکن است به بار بیاورد، بیشتر است.
البته من این حقیقت را انکار نمیکنم که نباید گذاشت تا روزی که فرهنگ عوض نشده جامعه در فساد و تباهی غوطهور باشد، باید جلو آن را گرفت، لیکن چنین مباد که فکر کنیم اگر زن و مرد را در محل کار و درس از هم جدا کردیم و میان آنان دیوار کشیدیم، با فرهنگ استعماری مبارزه شده و مشکله زن و مرد برای همیشه حل و فصل شده و جامعه اسلامی سالمی پدید آمده است. باید دانست اگر جامعه دچار بیفرهنگی باشد و آگاهی و بینش اسلامی به حد کافی در آن جامعه وجود نداشته باشد، جدا سازی زن و مرد نه تنها فرهنگ استعماری را از بین نمیبرد و فساد را کاهش نمیدهد، بلکه به صورت دیگری تداوم میبخشد و ریشهدارتر میکند. به ویژه آنکه شرایط زندگی امروزی به گونه ای است که جدا سازی زن و مرد، به سبک گذشته که زن هرگز قدم از خانه بیرون نمیگذاشت و با مرد نامحرم روبهرو نمیشد، کمتر امکان پذیر است. فرضا بتوانیم در بعضی دوایر دولتی و ارگانهای انقلابی، محیط کار را از زن و مرد جدا سازیم، در بیمارستانها چه باید بکنیم که زن به عنوان نـرس، بهیار، پرستار و.... ناچار است با دهها مردی که بیمارند، یا پزشکیارند و یا پزشک و کارمند بیمارستانند، در ساعتهای مختلف شب و نیمه شب و روز، سر و کار داشته باشند؟ در دانشگاه چه باید بکنیم که خواهر دانشجو به طور روزانه با استادش در تماس و گفتگوست؟ در کوچه و بازار چه باید بکنیم که هر روز از از مسیر معینی برای رفتن به محل کار یا درس در رفت و آمد است و با کسبه، فروشنده و رانندهای که در آن مسیر قرار دارند، خواه ناخواه برخورد و سر و کار دارد؟ در مورد خانم خانهدار چه باید بکنیم که همسرش از بام تا شام گرفتار کار اجرایی است و نمیتواند خرید خانه را انجام دهد و زن ناچار است به طور روزانه با نانوایی، بقالی، خواربار فروشی، لبنیاتی، قصابی، اتوشویی، خیاطی، کفاشی، بزازی و غیره سر و کار داشته باشد؛ چه بسا نسیه بگیرد و عقب افتادن بدهی را تقاضا و توجیه کند؟ ممکن است پاسخ دهید که در موارد ناچاری و ضرورت اشکال ندارد و ما هم نوشتیم. لیکن باید دید آیا میتوان پذیرفت که وجود فساد در هنگام ضرورت اشکال ندارد و فقط باید با آن برای موارد غیر ضروری مبارزه کرد؟ اگر ما اصل را بر دور بودن زن و مرد گذاشتیم و معتقد شدیم ارتباط زن و مرد مفسدهانگیز است، دیگر موارد ضروری و غیرضروری، نمیتواند عذر موجهی باشد.
بنابراین دور داشتن زن و مرد نامحرم از یکدیگر در محل کار و غیره، نه عملی و نه راهحل اساسی مشکله است؛ بلکه باید با رشد فرهنگ اسلامی و به کار انداختن مغز و اندیشه جوانها و دور داشتن آنان از هوسرانی، این مشکله را حل کرد و از سقوط آنان در منجلاب فساد و فحشا جلوگیری به عمل آورد.
البته اگر زن یا مرد نامحرمی چه در محل کار یا در کوچه و بازار و یا در کلاس درس و یا در محیط خانه به علت بیفرهنگی و بیایمانی دچار لغزش بودند، باید به شدت از ارتباط آنان با یکدیگر جلوگیری کرد و آنان را از هم جدا و دور ساخت، لیکن برعکس اگر رشد و آگاهی اسلامی جامعه بالا بود و مردم از ایمان و تقوای لازم برخودار بودند، نه تنها زن و مرد نامحرم میتوانند در محیط واحدی کار بکنند و یا درس بخوانند، بلکه زیستن آنان در خانه خلوت نیز از نظر اسلام بیاشکال است. نظر اسلام این است که اگر زن و مرد دارای فرهنگ و تقوای اسلامی بودند، رشد یافته بودند، خوی انسانی و ملکوتی آنان بر خصلت حیوانی آنان غلبه داشت، نه تنها میتوانند در کنار هم و دوش به دوش یکدیگر کار بکنند و درس بخوانند بلکه در صورت لزوم میتوانند در خانه واحدی سکوت گزینند. در رساله عملیه امام مدظله چنین آمده است:
«بودن مرد و زن نامحرم در جای خلوت مکروه است و احتیاط شدید در ترک آن است... »
توضیح المسائل امام خمینی ـ ص 99 ـ مسأله 889
اصولا امام در کلیه مواردی که به معاشرت و ارتباط زن و مرد نامحرم با یکدیگر مربوط میشود، جواز را بر عدم مفسده منوط میفرمایند: نگاه کردن مرد به صورت زن نامحرم و نگاه کردن زن به صورت مرد نامحرم، در صورتی که مفسده نداشته باشد، جایز است، سخنرانی زن در برابر مرد نامحرم در صورت نبود مفسده اشکال ندارد، کار کردن و درس خواندن زن و مرد در یک محل در صورت نبود مفسده بلامانع است. باز بودن گردی صورت و دست زن در صورتی که مفسده نداشته باشد، بیاشکال است و... (دستخط مبارک امام در این موارد پیوست میباشد)
تکیه امام روی «نبود مفسده» به این نکته برمیگردد که جامعه در چه مرحلهای از رشد فکری و تقوا و ایمان قرار دارد اگر فرهنگ و ایمان مردم در پایهای باشد که زن و مرد بتوانند برخورد سالم، «مشروع» و بیغرض داشته باشند، دیگر به جداسازی و کنترلهای دست و پاگیر نیازی ندارد، اما اگر جامعه در تب بیفرهنگی و بیایمانی میسوزد و دچار «مرض»های روحی و انحرافات اخلاقی میباشد، به ناچار باید در ارتباط زن و مرد نامحرم کنترل بیشتری به عمل آید.
و امروز بسی مایه افتخار است که در سایه تعالیم انقلاب اسلامی برادران و خواهران ما در مرحلهای از رشد، تقوا، ایمان، صفا و صداقت هستند که نه تنها در محیط کار و تحصیل از هرگونه لغزش و خطایی مصون هستند بلکه کم نیستند زن و مرد نامحرمی که در ساختمان در بسته و بیمانع شبها و روزهایی را گذراندهاند و به جرأت میتوان سوگند یاد کرد که حتی اندیشه خطا و گناه در ذهن آنان حتی برای لحظهای راه نیافته است.
و در شرایطی که زن و مرد این کشور، در سایه ایمان و اخلاص و بینش اسلامی، در راه اسلام و برای اسلام، از همه ارزشها و خواستههای مادی خود چشم پوشیده و با ایثارگریها و حماسهآفرینیهای خود، صحنه شکوهمند زندگی مسلمانان صدر اسلام را در خاطرهها زنده کرده است. بحث و گفتگو روی این موضوع که باید محل کار زن، از مرد جدا باشد و امثال آن، توهین به این مؤمنان پاکباخته و سالکان راه خدا و شهید پروران خداجوست.
2. دیر زمانی است که توطئهای گزنده و خزنده به منظور بیرون راندن زن از صحنه انقلاب اسلامی در دست اجراست. دشمن به خوبی دریافته است که اگر زن از صحنه بیرون رانده شود، بیرون راندن مردها از صحنه به آسانی صورت میپذیرد، چون در آن صورت این زن است که با اشک، آه و ناله، عزیزانش را از رفتن به جبههها و ایثارگریها، بازمیدارد و به درون خانه میکشاند. دشمن از حماسه آفرینیها و از خود گذشتگیهای زنان صدر اسلام که در مکتب انسانساز پیامبر بزرگ اسلام تربیت شده بودند، کاملا باخبر است و نقش آنان را در فراگیر شدن اسلام در جزیرهالعرب، دریافته است و نیز میداند که همان زنان مسلمان، پس از رحلت رسول اکرم، آن گاه که به اسم دین از صحنه کنار گذاشته شدند، چه نقشی در شکست نهضت حسینی ایفا کردند و چگونه دست عزیزان خود را گرفتند و از اطراف حضرت مسلم بن عقیل در کوفه پراکنده ساختند. دشمن با چشم خود دیده است که انقلاب اسلامی ایران با ورود زنان به صحنه، فراگیر شد و به پیروزی رسید و اطمینان دارد تا روزی که زنان در صحنه هستند، بیرون راندن ملت ایران از صحنه انقلاب امکانپذیر نباشد. از این رو، میبینیم که دو جریان برای بیرون راندن زن مسلمان و انقلابی، از صحنه، هم زمان در دست اجرا قرار دارد:
الف ـ واداشتن زنان به بیبند و باری، بد حجابی، آرایش زننده و فساد و فحشا.
ب ـ تبلیغات گسترده و مرموزانه مبنی بر اینکه وظیفه دینی یک زن مسلمان خانه نشینی، بچهداری و تأمین آسایش همسر و دوری گزینی از نامحرمان است. باید دانست که تعصبات خشک و جاهلانه عناصر ناآگاه و مقدسمآب در پیشبرد این جریان، نقش مؤثری دارد و امروز بعضی از جوانان به ظاهر حزب اللهی در شرایطشان برای ازدواج، عدم کار و فعالیت در اجتماع را به دختر پیشنهاد میکنند و با شعار «خواهر، سنگر تو خانه است»! میکوشند که خواهران را از رسالت مقدسی که در برابر انقلاب اسلامی بر دوش دارند، باز بدارند.
ما منکر نیستیم که سنگر زن، خانه نیز هست و آن روز که زن رسالت مقدس مادری را بر دوش دارد، باید در خانه بنشیند و فرزندان صالح، متعهد و مکتبی در دامان خود پرورش دهد؛ لیکن بازداشتن زنهایی که مسئولیت مادری را بر دوش ندارند از فعالیت اجتماعی و سیاسی خیانت به آرمان انقلاب اسلامی است و کمک به توطئه دشمن است.
با توجه به این توطئه و جریان خزنده باید هوشیار بود که مسائل زن و مرد، به گونهای مطرح نشود که دشمن بتواند از آن در جهت بیرون راندن زن از صحنه سیاست بهرهگیری کند.
3. از خطرهایی که امروز جامعه اسلامی ما را تهدید میکند، این است که برخی از مردم، متأسفانه به خود اجازه میدهند که در مسائل و احکام اسلام طبق پندارها و باورهای شخصی و موروثی قضاوت و اظهارنظر کنند و آنچه به نظر آنان ناروا و نادرست است، حرام بخوانند و آنچه با نظر و ذوق و سلیقه آنان جور است، جایز بدانند؛ از جمله در مسائل و وظایف زن میشنویم و میخوانیم که مثلا «حجاب شرعی فقط چادر است»، «سخن گفتن زن با مرد نامحرم جز در حد ضروری جایز نیست»، «کار کردن یا درس خواندن زن با مرد نامحرم در یک محل و یا در یک کلاس حرام است»، «فعالیت زن در اجتماع اشکال دارد» و... و... و...
این بدعتگذاری و دخالت دادن آرا و عقاید شخصی، ضربههای جبران ناپذیری به اسلام میزند و جامعه را از راه اسلام راستین و پیروی از ولایت فقیه منحرف میسازد و به خط انحرافی و استعماری «اسلام منهای روحانیت» میکشاند، از این رو، باید به طور جدی و اصولی با این جریان مبارزه کرد و اجازه نداد که دشمنان انقلاب اسلامی با سوءاستفاده از اندیشههای واپسگرایانه و ارتجاعی زمینه را برای پیاده کردن تز شیطانی «اسلام منهای روحانیت» که امروز لیبرالهای خود باخته کشور ما هواداران پروپا قرص آن هستند، فراهم سازند.
امروز دشمنان دیرینه اسلام و جهانخواران غرب و شرق برای پیاده کردن تز شیطانی «اسلام منهای روحانیت» از دو جناح بهرهبرداری میکنند: جناح روشنفکر مآب و لیبرال که برآنند اسلام را با اسمهای وارداتی تطبیق دهند و جناح مقدس مآب و متعصب و به فرموده امام «جاهل متنسک» که به علت باور داشتن یک سلسله موهومات و خرافات و باورهای واپسگرایانه همواره رویاروی علما و فقهای اسلام ایستادهاند و هر دو جناح دانسته یا ندانسته در خدمت استکبار جهانی قرار دارند و تیشه به ریشه اسلام میزنند.
مردم حزب الله، متعهد و مکتبی باید هشیار باشند که اندیشههای موروثی، شخصی و خانوادگی را در مسائل اسلامی دخالت ندهند و پا از خط ولایت فقیه فراتر نگذارند تا از انحراف و لغزش در امان باشند.
در مقاله «منشی زن، سوغات غرب» میخوانیم:
«در اسلام توصیه و تأکیدهای مکرر بر این امر است که زن و مرد نامحرم در اجتماع حتیالامکان از یکدیگر دور باشند...!!»
این موضوع در خور بررسی و تحقیق است که آیا به راستی نظر اسلام این است که در اجتماع حتیالامکان زن و مرد نامحرم باید از یکدیگر دور باشند؟ (حتی در صورتی که هیچ مفسدهای نداشته باشد) یا این نیز از پندارهای شخصی است که به اسم اسلام ارائه میشود؟! امید است چنین مباد!
منبع:حجاب وعفاف
نظرات شما عزیزان: